معنی etnisch
etnisch
از نظر قومی، قومی
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با etnisch
ethnisch
ethnisch
اَز نَظَرِ قُومی، قُومی
دیکشنری آلمانی به فارسی
ethisch
ethisch
اَخلاقی، اَز نَظَرِ اَخلاقی
دیکشنری آلمانی به فارسی
ethisch
ethisch
اَز نَظَرِ اَخلاقی، اَخلاقی
دیکشنری هلندی به فارسی
manisch
manisch
بِه طُورِ دیوانِه وار، شِیدایی، دیوانِه وار، هَیَجانی
دیکشنری آلمانی به فارسی
stoisch
stoisch
اُستُوایی، رِواقی، بِه طُورِ آرام و مُقاوِم
دیکشنری آلمانی به فارسی
zynisch
zynisch
بِه طُورِ بَدبینانِه، بَدبین
دیکشنری آلمانی به فارسی
panisch
panisch
دُچار هَراس، وَحشَت زَدِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
cynisch
cynisch
بِه طُورِ بَدبینانِه، بَدبین
دیکشنری هلندی به فارسی
manisch
manisch
هَیَجانی، شِیدایی
دیکشنری هلندی به فارسی