معنی empathisch
empathisch
به طور همدردانه، همدل
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با empathisch
sympathisch
sympathisch
خُوش مَشرَب، دوستانِه، مَحبوب، هَمدِل
دیکشنری آلمانی به فارسی
apathisch
apathisch
بِه طُورِ بی تَفاوُت، بی تَفاوُت
دیکشنری آلمانی به فارسی
apathisch
apathisch
بِه طُورِ بی تَفاوُت، بی تَفاوُت، بی حال
دیکشنری هلندی به فارسی