معنی eindig
eindig
محدود، تمام کردن، به طور محدود
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با eindig
einzig
einzig
تَنها، فَقَط
دیکشنری آلمانی به فارسی
windig
windig
بادبانی، بادی
دیکشنری آلمانی به فارسی
einige
einige
چَند، بَرخی
دیکشنری آلمانی به فارسی
eifrig
eifrig
با اِشتیاق، مُشتاق، بِه طُورِ جِدّی، مُشتاقانِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
weinig
weinig
اَندَک، تِعداد کَمی
دیکشنری هلندی به فارسی
zondig
zondig
گُناه آلود، گُناهکار، گُناه آمیز
دیکشنری هلندی به فارسی
sündig
sündig
گُناه آلود، گُناهکار، گُناه آمیز
دیکشنری آلمانی به فارسی
winzig
winzig
خیلی کوچَک، کوچَک، ریز، ناچیز
دیکشنری آلمانی به فارسی
handig
handig
مُناسِب، راحَت، مُفید، دَست ساز
دیکشنری هلندی به فارسی