معنی effectief
effectief
به طور مؤثر، مؤثّر
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با effectief
affectief
affectief
بِه طُورِ اِحساسی، عاطِفی
دیکشنری هلندی به فارسی
effectuer
effectuer
اَنجام دادَن، اَنجام دَهَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ineffectief
ineffectief
بِه طُورِ بی اَثَر، بی اَثَر
دیکشنری هلندی به فارسی
defectief
defectief
بِه طُورِ مَعیوب، مَعیوب، عِیب دار
دیکشنری هلندی به فارسی
reflectief
reflectief
بازتابی، مُنعَکِس کُنَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
effecten
effecten
اَثَرات
دیکشنری هلندی به فارسی
electief
electief
اِنتِخابی
دیکشنری هلندی به فارسی