معنی eenheid
eenheid
یکپارچگی، واحد، اتّحاد
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با eenheid
heesheid
heesheid
خَشِن صِدایی، گِرِفتِگی صِدا
دیکشنری هلندی به فارسی
openheid
openheid
گُشودِگی، باز بودَن
دیکشنری هلندی به فارسی
gekheid
gekheid
خُشک مَغزی، دیوانِگی، عَجیب غَریبی
دیکشنری هلندی به فارسی
netheid
netheid
تَرتِیب، پاکیزِگی، نَظَافَت، مُرَتَّب بودَن
دیکشنری هلندی به فارسی
veelheid
veelheid
کَثرَت
دیکشنری هلندی به فارسی
dunheid
dunheid
نازُکی، لاغَری
دیکشنری هلندی به فارسی
mensheid
mensheid
نوعِ بَشَر، اِنسانیَّت
دیکشنری هلندی به فارسی