معنی drogen
drogen
خشک کردن، خشک
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با drogen
dromen
dromen
رُویابافی کَردَن، رُؤیاها
دیکشنری هلندی به فارسی
dragen
dragen
حَمل کَردَن، پوشیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
origen
origen
آغاز، مَنشَاء
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Broken
Broken
شِکَستِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fragen
fragen
پُرس و جو کَردَن، سُؤالات، پُرسِش کَردَن، پُرسیدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
düngen
düngen
کود دادَن، باروَر کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
drehen
drehen
پیچاندَن، چَرخِش، چَرخاندَن، چَرخیدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
drängen
drängen
فِشار آوَردَن، اِصرار
دیکشنری آلمانی به فارسی
vragen
vragen
پُرس و جو کَردَن، پُرسیدَن، پُرسِش کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی