معنی drijvend
drijvend
شناور
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با drijvend
drijven
drijven
پَریدَن، بَرایِ اَنجام، شِناوَر بودَن
دیکشنری هلندی به فارسی
dringend
dringend
بِه طُورِ ضَروری، فُوری، بِه طُورِ فُوری، تَاکید شُدِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
grijzend
grijzend
سِفید شُدِه، خاکِستَری شُدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
grijpend
grijpend
قابِض، گِرِفتَن
دیکشنری هلندی به فارسی
blijvend
blijvend
پایدار، دائِمی
دیکشنری هلندی به فارسی
dringend
dringend
بِه طُورِ ضَروری، فُوری، بِه طُورِ فُوری، تَاکید شُدِه
دیکشنری هلندی به فارسی
wrijven
wrijven
مالِش دادَن، مالیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
krijend
krijend
فَریاد کِشیدَن، فَریاد زَدَن
دیکشنری هلندی به فارسی