معنی doven
doven
خاموش کردن، ناشنوا
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با doven
joven
joven
جَوان تَر، جَوان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
boven
boven
بالا
دیکشنری هلندی به فارسی
dopen
dopen
مَسیحی کَردَن، غُسلِ تَعمید دادَن، تَعمِید دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
doden
doden
با ضَربِه کُشتَن، کُشتَن
دیکشنری هلندی به فارسی
loven
loven
تَحسِین کَردَن، سِتایِش
دیکشنری هلندی به فارسی
doen
doen
اَنجام دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی