معنی disciplineren
disciplineren
انضباط برقرار کردن، نظم و انضباط
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با disciplineren
disziplinieren
disziplinieren
اِنضِباط بَرقَرار کَردَن، نَظم و اِنضِباط
دیکشنری آلمانی به فارسی
disciplinare
disciplinare
اِنضِباط بَرقَرار کَردَن، اِنضِباطی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
discipliner
discipliner
اِنضِباط بَرقَرار کَردَن، نَظم و اِنضِباط
دیکشنری فرانسوی به فارسی