معنی detentie
detentie
حبس، بازداشت
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با detentie
detectie
detectie
شِناسایی، تَشخیص
دیکشنری هلندی به فارسی
retentie
retentie
نِگَهداری، حِفظ
دیکشنری هلندی به فارسی
intentie
intentie
قَصد
دیکشنری هلندی به فارسی
pretentie
pretentie
خودنَمایی، تَظَاهُر
دیکشنری هلندی به فارسی
detonatie
detonatie
اِنفِجار
دیکشنری هلندی به فارسی
desertie
desertie
اِنحِراف، فَرار
دیکشنری هلندی به فارسی
decente
decente
مُناسِب، شایِستِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
decente
decente
مُناسِب، شایِستِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
demente
demente
دیوانِه وار، زَوال عَقل
دیکشنری پرتغالی به فارسی