معنی dader
dader
مرتکب
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با dader
dater
dater
تاریخ گُذاشتَن، تاریخ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
kader
kader
سَرنِوِشت
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی