معنی contrasteren
contrasteren
تضاد داشتن، کنتراست
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با contrasteren
kontrastieren
kontrastieren
تَضَاد داشتَن، کُنتِراست
دیکشنری آلمانی به فارسی
contrastare
contrastare
تَضَاد داشتَن، مُقابَلِه کُنَد، مُقابَلِه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
contraster
contraster
تَضَاد داشتَن، کُنتِراست
دیکشنری فرانسوی به فارسی