معنی congruent
congruent
هم خوٰان، متجانس، با سازگاری، به طور هماهنگ
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با congruent
congruent
congruent
هَم خوٰان، مُتِجانِس
دیکشنری فرانسوی به فارسی
kongruent
kongruent
با سازِگاری، مُتِجانِس، بِه طُورِ هَماهَنگ، هَم خوٰان
دیکشنری آلمانی به فارسی
congruente
congruente
هَم خوٰان، مُتِجانِس
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Congruent
Congruent
هَم خوٰان، مُتَجَانِس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
congruente
congruente
هَم خوٰان، مُتِجانِس
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
congruente
congruente
هَم خوٰان، مُتِجانِس، سازِگار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Kongruenz
Kongruenz
هَماهَنگی، هَمخوٰانی
دیکشنری آلمانی به فارسی
congruence
congruence
هَماهَنگی، هَمخوٰانی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
congruenza
congruenza
هَماهَنگی، هَمخوٰانی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی