معنی complicatie
complicatie
پیچیدگی، عارضه
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با complicatie
complication
complication
پیچیدِگی، عارِضِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Complicate
Complicate
مُشکِل کَردَن، پیچیدِه کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
complicato
complicato
دَردناک، پیچیدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
complicare
complicare
مُشکِل کَردَن، پیچیدِه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
implicatie
implicatie
مَشروطیَّت، دِلالَت، اِشارِه
دیکشنری هلندی به فارسی
compilatie
compilatie
مَجموعِه، تَالیف
دیکشنری هلندی به فارسی