معنی compensatie
compensatie
جبران، جبران خسارت
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با compensatie
compensation
compensation
جُبران، جُبران خِسارَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
condensatie
condensatie
چِگالی، مُتِراکِم شُدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
Compensate
Compensate
جُبران کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
compensare
compensare
جُبران کَردَن، جُبران کُنَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی