معنی bufferen
bufferen
بافر شدن، بافر کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با bufferen
offeren
offeren
فَداکاری کَردَن، قُربانی کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
puffern
puffern
بافِر شُدَن، بافِر
دیکشنری آلمانی به فارسی