معنی bron
bron
چشمه، منبع
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با bron
brun
brun
موئی قَهوِه ای، قَهوِه ای
دیکشنری فرانسوی به فارسی
bronz
bronz
بُرُنزی، بُرُنز
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
Iron
Iron
اُتو کَردَن، آهَن، آهَنین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
brons
brons
بُرُنزی، بُرُنز
دیکشنری هلندی به فارسی
bon
bon
خوب
دیکشنری فرانسوی به فارسی