معنی bloemig
bloemig
گلی، گلدار، به طور گل گون
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با bloemig
bloedig
bloedig
خونین
دیکشنری هلندی به فارسی
bloemist
bloemist
گُل فُروش، گُل فُروشی
دیکشنری هلندی به فارسی
blumig
blumig
بِه طُورِ پُرگُلگون، گُلدار، بِه طُورِ گُل گون، گُلابی، گُلی
دیکشنری آلمانی به فارسی