ترجمه bloedig به فارسی - دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با bloedig
slordig
- slordig
- بِه طُورِ زِشت، شَلَختِه، بَدَوی، بِه طُورِ شَلَختِه، نامُناسِب، ناقِص، بِه طُورِ ژولیدِه، پوسیدِه، بی کِیفِیَّت، بِه طُورِ بی دِقَّت، نامُرَتَّب
دیکشنری هلندی به فارسی