معنی bezigheid
bezigheid
مشغولیت، شغل
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با bezigheid
bazigheid
bazigheid
رَئیس مَنِشی، رَئیسی
دیکشنری هلندی به فارسی
wazigheid
wazigheid
مُبهَمی، تاری
دیکشنری هلندی به فارسی
hevigheid
hevigheid
شِدَّت
دیکشنری هلندی به فارسی