معنی bewering
bewering
ادّعا، بیانیه
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با bewering
beweging
beweging
حَرَکَت
دیکشنری هلندی به فارسی
bewaring
bewaring
نَظارَت بَر نِگَهداری، ذَخیرِه سازی
دیکشنری هلندی به فارسی
berdering
berdering
زَنگ دار، زَنگ زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Towering
Towering
بُلَند، سَر بِه فَلَک کِشیدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Cowering
Cowering
تَرسان، خَفِه کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
beperking
beperking
مَهار، مَحدود کَردَن، مَحدودِیَت
دیکشنری هلندی به فارسی
levering
levering
عَرضِه، تَحویل
دیکشنری هلندی به فارسی
regering
regering
دولَت
دیکشنری هلندی به فارسی
Leering
Leering
چِشم چَران
دیکشنری انگلیسی به فارسی