معنی bevestiging
bevestiging
تأیید
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با bevestiging
beveiliging
beveiliging
اَمنیَّت
دیکشنری هلندی به فارسی
bevestigend
bevestigend
بِه طُورِ مُثبَت، مُثبَت
دیکشنری هلندی به فارسی
bevestigen
bevestigen
تَأیید کَردَن، بَرایِ تَأیید، چَسباندَن، مُحکَم کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی