معنی bevestigend
bevestigend
به طور مثبت، مثبت
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با bevestigend
bevestigen
bevestigen
تَأیید کَردَن، بَرایِ تَأیید، چَسباندَن، مُحکَم کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
bevestiging
bevestiging
تَأیید
دیکشنری هلندی به فارسی
befestigen
befestigen
بَستَن، ضَمیمِه کَردَن، تَقوِیت کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
bevestiger
bevestiger
تَصدِیق کُنَندِه، بَست
دیکشنری هلندی به فارسی
bevestigd
bevestigd
تَاییدشُدِه، تَأیید شُد
دیکشنری هلندی به فارسی