belebend belebend اِحیاکُنَندِه، نیروبَخش، بِه طُورِ اِنِرژی بَخش، تَحریک آمیز دیکشنری آلمانی به فارسی
bewegend bewegend بِه طُورِ تَحریک آمیز، دَر حالِ حَرَکَت، بِه طُورِ دِلخَراش، تَحتِ تَاثیر دیکشنری آلمانی به فارسی
berekend berekend مُحاسِبِه شُدِه، مُحاسِبِه شُدِه اَست، بِه طُورِ مُحاسِبِه شُدِه دیکشنری هلندی به فارسی