معنی beveiligen
beveiligen
محفوظ کردن، امن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با beveiligen
beleidigen
beleidigen
آزار رِساندَن، تَوهِین، تَوهِین کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
beveiliging
beveiliging
اَمنیَّت
دیکشنری هلندی به فارسی
bevestigen
bevestigen
تَأیید کَردَن، بَرایِ تَأیید، چَسباندَن، مُحکَم کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی