معنی beperking
beperking
مهار، محدود کردن، محدودیت
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با beperking
beperkend
beperkend
مَحدودکُنَندِه، با مَحدودِیَت
دیکشنری هلندی به فارسی
bewering
bewering
اِدِّعا، بَیانیِه
دیکشنری هلندی به فارسی
beperken
beperken
مَجبور کَردَن، مَحدود کَردَن، کاهِش دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی