معنی benutten
benutten
مفید بودن، استفاده کنید، مهار کردن، استفاده کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با benutten
benutzen
benutzen
اِستِفادِه کَردَن، اِستِفادِه کُنید
دیکشنری آلمانی به فارسی
bevatten
bevatten
دَر بَر داشتَن، حاوی
دیکشنری هلندی به فارسی
bezitten
bezitten
مالِک بودَن، خُود، دارا بودَن
دیکشنری هلندی به فارسی
bezetten
bezetten
اِشغال کَردَن، را اِشغال کُنَد
دیکشنری هلندی به فارسی