معنی bekwaamheid
bekwaamheid
مهارت، صلاحیّت، زبردستی
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با bekwaamheid
onbekwaamheid
onbekwaamheid
بی عُرضِگی، بی کِفایَتی
دیکشنری هلندی به فارسی