معنی behouden
behouden
نگه داشتن، حفظ کند
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با behouden
inhouden
inhouden
مَحدود کَردَن، مُستَلزَم، نِگَه داشتَن
دیکشنری هلندی به فارسی
behoren
behoren
مَربوط بودَن، مُتِعَلِّق بِه
دیکشنری هلندی به فارسی
behoud
behoud
حِفظ، حِفاظَت
دیکشنری هلندی به فارسی