معنی bederf
bederf
تعفّن، خراب شدن، فساد
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با bederf
sedere
sedere
صَندَلی گُذاشتَن، بِنِشین
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
vedere
vedere
دیدَن، بِبینید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cedere
cedere
تَحویل دادَن، تَسلِیم شُدَن، گُذَشتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
verderf
verderf
هَلاکَت، تَخرِیب
دیکشنری هلندی به فارسی
beceri
beceri
مَهارَت
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
bedekt
bedekt
پوشیدِه شُدِه، پوشیدِه شُدِه اَست
دیکشنری هلندی به فارسی
beber
beber
نوشیدَن، نوشیدَنی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
jeder
jeder
هَر، هَمِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
ceder
ceder
تَحویل دادَن، دادَن، تَسلِیم کَردَن، گُذَشتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی