معنی auditen
auditen
ممیّزی کردن، حسابرسی
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با auditen
auditer
auditer
مُمَیِّزی کَردَن، حِسابرَسی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
audition
audition
آزمون بازیگَری، شِنیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
auditeur
auditeur
حِسابرَس، شَنَوَنده
دیکشنری فرانسوی به فارسی
auditor
auditor
حِسابرَس
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
auditar
auditar
مُمَیِّزی کَردَن، حِسابرَسی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
auditor
auditor
حِسابرَس، تَوابِع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
auditor
auditor
حِسابرَس
دیکشنری پرتغالی به فارسی
auditar
auditar
مُمَیِّزی کَردَن، حِسابرَسی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
auditie
auditie
آزمون بازیگَری، اِستِماع
دیکشنری هلندی به فارسی