معنی articulatie
articulatie
مفصل بندی
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با articulatie
articulation
articulation
مَفصَل بَندی، مَفصَل
دیکشنری فرانسوی به فارسی
articulator
articulator
اَداکُنَندِه، مُفَصَّل کُنَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
Articulate
Articulate
بَیان کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی