معنی arm
arm
فقیر، بازو
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با arm
arm
arm
فَقیر، بازو
دیکشنری آلمانی به فارسی
art
art
هُنَرمَندی، هُنَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Warm
Warm
گَرم کَردَن، گَرم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
warm
warm
گَرمانِه، گَرم
دیکشنری هلندی به فارسی
ara
ara
میانِه، تَماس بِگیرید، اِستِراحَت
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
Farm
Farm
کِشاوَرزی کَردَن، مَزرَعِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Arm
Arm
تَجهیز کَردَن، بازو
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Harm
Harm
آسیب رِساندَن، آسیب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
warm
warm
گَرم
دیکشنری آلمانی به فارسی