معنی agitator
agitator
محرّک، همزن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با agitator
agitator
agitator
مُحَرِّک، بازدارَندِگی
دیکشنری لهستانی به فارسی
Agitator
Agitator
مُحَرِّک، هَمزَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
agitador
agitador
مُحَرِّک، هَمزَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
agitador
agitador
مُحَرِّک، تِکان دَهَندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
agitatore
agitatore
مُحَرِّک، هَمزَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Agitator
Agitator
مُحَرِّک، هَمزَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
agitato
agitato
با اِضطِراب، آشُفتِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
agitation
agitation
آشوب، آشُفتِگی، بی قَراری، اِضطِراب، شُلوغی، شور و شُوق
دیکشنری فرانسوی به فارسی
agitateur
agitateur
مُحَرِّک، هَمزَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی