معنی agent
agent
نماینده، عامل
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با agent
agent
agent
نَمَایَندِه، عامِل
دیکشنری فرانسوی به فارسی
agent
agent
نَمَایَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
agente
agente
نَمَایَندِه، عامِل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
agente
agente
نَمَایَندِه، عامِل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
agente
agente
نَمَایَندِه، عامِل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Agent
Agent
نَمَایَندِه، عامِل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
agen
agen
نَمَایَندِه، عامِل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی