معنی afzondering
afzondering
انزوا، گوشه گیری
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با afzondering
afzonderen
afzonderen
جُدا کَردَن، مُنزَوی کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی