معنی afwijken
afwijken
انحراف داشتن، متفاوت بودن، واگرا شدن، انحراف پیدا کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با afwijken
afwijzen
afwijzen
کاهِش دادَن، رَد کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
afwijking
afwijking
ناهَنجاری، اِنحِراف، نِشَستِه
دیکشنری هلندی به فارسی
afwijzer
afwijzer
رَد کُنَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
afwijzend
afwijzend
بِه طُورِ بی اِعتِنایی، طَرد کُنَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی