معنی afwezig
afwezig
غایبانه، غایب، به طور حواس پرت، هویج
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با afwezig
abwegig
abwegig
غَریب، پوچ
دیکشنری آلمانی به فارسی
aanwezig
aanwezig
مُوجود، حاضِر
دیکشنری هلندی به فارسی
afkerig
afkerig
بیزار بودَن، مُخالِفَت
دیکشنری هلندی به فارسی