معنی afschuimen
afschuimen
پوست کندن، لاغری
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با afschuimen
afscheiden
afscheiden
تَرَشُّح کَردَن، تَرَشُّح کُنَند
دیکشنری هلندی به فارسی