معنی afnemend
afnemend
کاهش یابنده، در حال کاهش است، به طور کاهشی، مرده
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با afnemend
afnemen
afnemen
کَم شُدَن، کاهِش یابَد، فُروکِش کَردَن، کاهِش یافتَن
دیکشنری هلندی به فارسی
annehmend
annehmend
پَذیرَندِه، پَذیرُفتَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
abnehmend
abnehmend
بِه طُورِ کاهِشی، دَر حالِ کاهِش اَست، کاهِش یابَندِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
ademend
ademend
قابِلِ تَنَفُّس
دیکشنری هلندی به فارسی