معنی afhankelijk
afhankelijk
وابسته
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با afhankelijk
aanhankelijk
aanhankelijk
یاری کُنَندِه، مُحِبَّت آمیز
دیکشنری هلندی به فارسی
onafhankelijk
onafhankelijk
بِه طُورِ مُستَقِل، مُستَقِل
دیکشنری هلندی به فارسی