معنی adoptie
adoptie
فرزندخواندگی
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با adoptie
adoptiv
adoptiv
فَرزَندخواندِگی، پَذیرَندِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
adoptif
adoptif
فَرزَندخواندِگی، پَذیرَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
adoptief
adoptief
فَرزَندخواندِگی، پَذیرَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
adopti
adopti
اِتِّخاذ کَردَن، اِتِّخاذ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
adoptiert
adoptiert
پَذیرُفتِه شُدِه، بِه تَصوِیب رِسید
دیکشنری آلمانی به فارسی
adaptiv
adaptiv
سازِگار، تَطبیقی، سازِگارانِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
adoption
adoption
فرزندخواندگی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
adopter
adopter
اِتِّخاذ کَردَن، اِتِّخاذ، حِمایَت کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
adoptivo
adoptivo
فَرزَندخواندِگی، پَذیرَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی