معنی activering
activering
فعّال سازی
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با activering
deactivering
deactivering
غِیرِفَعّال سازی، غِیرِفَعّال کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
activeren
activeren
فَعّال کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی