معنی accumulator
accumulator
انباشتگر، انباشت کننده
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با accumulator
accumulatore
accumulatore
اَنباشتگَر، اَنباشت کُنَندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Accumulator
Accumulator
اَنباشتگَر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
accumulation
accumulation
اَنباشتِگی، اَنباشت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
accumulateur
accumulateur
اَنباشتگَر، اَنباشت کُنَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
accumulatie
accumulatie
اَنباشتِگی، اَنباشت، اَنباشتِه بودَن
دیکشنری هلندی به فارسی
acumulador
acumulador
اَنباشتگَر، اَنباشت کُنَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
akumulator
akumulator
اَنباشتگَر، اَنباشت کُنَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
acumulador
acumulador
اَنباشتگَر، اَنباشت کُنَندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
akumulator
akumulator
اَنباشتگَر، اَنجُمَن
دیکشنری لهستانی به فارسی