معنی abnormaal
abnormaal
غیرعادّی، غیرطبیعی، به طور غیرعادّی
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با abnormaal
abnormal
abnormal
غِیرعادّی، غِیرِطَبیعی
دیکشنری آلمانی به فارسی
Abnormal
Abnormal
غِیرعادّی، غِیرِطَبیعی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
anormal
anormal
غِیرعادّی، غِیرِطَبیعی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
anormal
anormal
غِیرعادّی، غِیرِطَبیعی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
anormal
anormal
غِیرعادّی، غِیرِطَبیعی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
anormal
anormal
غِیرعادّی، غِیرِطَبیعی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
normaal
normaal
معمولاً، عادی
دیکشنری هلندی به فارسی