معنی aanzetten
aanzetten
تحریک کردن، روشن کن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با aanzetten
aanzetting
aanzetting
تَحرِیک
دیکشنری هلندی به فارسی
afzetten
afzetten
عَزل کَردَن، بَرخاستَن
دیکشنری هلندی به فارسی
inzetten
inzetten
اِستِقرار دادَن، بِه خَطَر اَنداختَن، ذین گُذاشتَن
دیکشنری هلندی به فارسی