معنی aangrenzen
aangrenzen
مجاورت داشتن، مجاور
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با aangrenzen
aangrenzend
aangrenzend
کِنارِ هَم، مُجاوِر، مُتَصِّل
دیکشنری هلندی به فارسی
angrenzen
angrenzen
مُجاوِرَت داشتَن، مُجاوِرَت کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
angrenzend
angrenzend
کِنارِ هَم، مُجاوِر، مُتَصِّل، مَرزی
دیکشنری آلمانی به فارسی
abgrenzen
abgrenzen
تَرسیم کَردَن، مَرزبَندی کَردَن، مَرز گُذاشتَن
دیکشنری آلمانی به فارسی