جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با یرحا

یرغا

یرغا
یورغِه، ویژگی اسب آزموده و راهوار که تند حرکت کند و سوار را تکان ندهد
یرغا
فرهنگ فارسی عمید

یرنا

یرنا
بر گرفته از پارسی برناک (حنا)، حنا که دست و پا را با آن رنگ میکنند
فرهنگ لغت هوشیار

یرغا

یرغا
ترکی رهوار تیز رو راهوار وتیزرو یرغه: سکسکانید ازدمم یرغاروید تایواش ومرکب سلطان شوید. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار

یریحا

یریحا
نام محلی نزدیک بیت المقدس. (یادداشت مؤلف). در معجم البلدان اریحا آمده و وجه تسمیۀ آن نسبت به اریحابن مالک بن ارفخشدبن سام بن نوح ذکر شده. و رجوع به یریحو و اریحا شود
لغت نامه دهخدا

یرنا

یرنا
یرناء. حنا. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (اختیارات بدیعی). حنا یا رنگی است مانند حنا. (منتهی الارب). به معنای حناست و آن چیزی باشد که بر دست و پا بندند و در خضاب یعنی رنگ ریش هم به کار برند. (برهان). اسم عربی حناست. (تحفۀ حکیم مؤمن). حنا که برگ گیاه است و در خضاب دست و پای و ریش و موی سر به کار برند. (یادداشت مؤلف). و رجوع به حنا شود
لغت نامه دهخدا

یراح

یراح
یرح، که براح مصحف آن است به لغت اهل تدمر به معنی خورشید است. (ازنشوء اللغه ص 28) ، به لغت آشوری ماه (قمر) است. (از نشوء اللغه ص 28). و رجوع به یرح شود
لغت نامه دهخدا

یوحا

یوحا
یوها، یوحی ̍، نام خاخامی از یهود که به پرخوری و شکمبارگی سخت مشهور بوده است،
- امثال:
مثل یوحا، سخت پرخوار، سخت شکم خواره، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا