دهی از بخش ایذۀ شهرستان اهواز واقع در 21هزارگزی شمال باختری ایذه، کنار راه مالرو گل سیاه به ده سید نجف علی، کوهستانی، معتدل، دارای 170 تن سکنه میباشد، آب آن از چشمه و قنات، محصولاتش غلات و تریاک و لبنیات و صیفی است، شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان، کرباس بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6) ده کوچکی است از دهستان دلفارد بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت، واقع در 46هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و 9هزارگزی خاور راه مالرو جیرفت به ساردوئیه، دارای 10تن سکنه میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
موضعی در حدود مکران، صاحب مرآت البلدان گوید: گرمسیراست و لیکن هوای آن نسبت به مکران بهتر است، پیپ، ضابطنشین آنجا است و قلعۀ مخروبه ای از قدیم دارد، ازآب قنات زراعت کنند، چهار رشته قنات آباد و سه رشته خراب دارد و مشتمل است بر مزارع مفصله (کویج یکرشته قنات دارد) (کردهان قلعۀ مخروبه و دو رشته قنات دارد) (قلعۀ آب کاه مخروبه و آبش رودخانه است)، محصولات شتوی، غله، صیفی، ذرّت، و باقلا، اشجار: نخل، هلوی سیاه، رز، انجیر و سیب، شکار: در جلگه آهو و در کوهستان شکار کوهی: کبک و تیهو، ملبوس: کرباس و شال پشم است، جمعیت آنها هزار و چهل خانه وار: (پیپ صد خانوار) (کویج هفتاد خانوار) (کردهان سی خانوار) (قلعۀ آب کاه دویست خانوار) (ایلات که در صحرای لاشارک سکنی دارند پانصد و پنجاه خانوار)، (مرآت البلدان ج 1 ص 280)
سیم کوفت بود. (لغت فرس اسدی). نقره کوب. این کلمه را بشار و نثار و سِوار به معنی دستبند و فشار خوانده اند و معانیی برای آن تراشیده اند. (یادداشت مؤلف) : هنوز پیشرو هندوان به طبع نکرد رکاب او را نیکو به دست خویش یشار. فرخی. رجوع به بشار شود