جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ویارش

کیارش

کیارش
نام یکی از چهار پسر کیقباد است. (برهان). نام یکی از چهار پسر کیقباد بوده، و اصل در آن کی آرش است. (آنندراج) (انجمن آرا). از: کی + آرش، در اوستا، کوی ارشن (به معنی کی و شهریار دلیر). (حاشیۀ برهان چ معین) :
نخستین چو کاوس باآفرین
کی آرش دوم بد، سوم کی پشین.
چهارم کی ارمین کجا بود نام
سپردند گیتی به آرام و کام.
فردوسی (از حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا

وجارش

وجارش
به لغت ژند و پاژند به معنی گدازش و کاهیدن و ضعیف و لاغر شدن باشد. (برهان) (آنندراج). گدازش و کاهش و ضعف و لاغری. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

ویار

ویار
هوسی که در نخستین ماههای آبستنی در زمان بار داری پدید آید. و یار گاهی بصورت تهوع و استفراغ و گاه بشکل بد آمدن از بعض چیزها و زمانی بصورت اشتها داشتن و هوس چیزی را کردن و آنرا بسیار دوست داشتن ظاهر میشود: زن آبستن که زیاد سیب بخورد بچه اش پسر میشود و اگر ویار اگر ویاراو ترشی باشد بچه دختر است)
فرهنگ لغت هوشیار